بحران پارادایم در اقتصاد
طی هفتههای اخیر، ۲۵ اقتصاددان در نامههای سرگشاده به مردم و دولت و درواکنش به تفکری که اداره اقتصاد را بدون ارتباط با جهان خارج تئوریزه میکند، راهکارهایی را برای توسعه اقتصادی ارائه کردند که در آن، روی ضرورت ارتباط با جهان خارج و الحاق به تجارت جهانی تأکید شده بود.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، قدرتالله امام وردی، عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد تهران مرکز، یکی از اقتصاددانان امضاکننده این نامه است. دراین راستا وی توضیحات بیشتری درباره الزامات ارتباط با اقتصاد جهانی ارائه میدهد. به اعتقاد این اقتصاددان، پارادوکس بیارتباطی اقتصادی با جهان و توسعه اقتصادی هرگز اتفاق نیفتاده است و هیچ تئوری اقتصادی هم وجود ندارد که توسعه اقتصادی را در شرایط تحریم و بسته بودن اقتصادی توضیح داده باشد.
در ماههای اخیر یکبار دیگر موضوع نحوه اداره اقتصاد و مکاتب اقتصادی مطرح شده. به نظر شما بهترین مکتب اقتصادی برای اداره اقتصاد ایران کدام است؟
اقتصاد ایران بهعنوان یک اقتصاد در حال توسعه مدل خاص خود را دارد و خیلی با مکاتب علمی اقتصاد (کلاسیک، کینزی و…) همخوانی ندارد. یک اقتصاد بسته است و رقابت در آن وجود ندارد. همانطور که در نامه هم اشاره شد روابط بینالملل و به تبع آن تجارت و مالیه بینالملل نیز کاملاً محدود است. دولتها ترکیبی از تصمیمات اقتصادی را به اجرا گذاشتهاند که بعضاً هرکدام از یک مکتب فکری در حوزه اقتصاد سرچشمه گرفته است. متأسفانه با وجود ادعای برخی از دانشگاهها در خصوص ارائه یک مکتب فکری اقتصادی، چیزی تحت عنوان مکاتب اقتصادی در دانشگاههای ایران وجود ندارد. اما اگر بخواهیم ردپایی از مکاتب فکری اقتصادی بیابیم، باید به میان فعالان سیاسی و تصمیم گیران اقتصادی بعد از انقلاب برویم. چه بسا که تفکرات اقتصادی این گروهها در برنامهها و قوانین جاری قابل مشاهده است. در دهه اول انقلاب آگاهانه یا ناآگاهانه، نظریات ضد سرمایهداری در تقابل با نظریات رشد اقتصادی (رستو) با حمایت احزاب چپ متأثر از تفکرات انقلابی پیاده میشد. در آن زمان توجیهها مبتنی بر ممانعت از سرمایهگذاری خارجی، کاهش روابط با دنیای سرمایه داری، استقلال و خودکفایی و ملی کردن صنایع و بانکها بوده است. از سال 1368 همزمان با فروپاشی شوروی و رشد سریع اقتصاد چین طرفداران این نوع تفکر بتدریج رنگ عوض کردند و به اشکال و اسامی مختلف خود را بازسازی کردند، ولی هیچ گاه ایده منسجمی را مطرح نکردند و در کل معجونی از تفکرات را در حوزه اقتصاد به اجرا گذاشتند.
پس شما میگویید که نظریههای جاری نسبتی با مکاتب اقتصادی ندارد؟
از منظر مکاتب علمی اقتصاد در قالب نظام سرمایهداری اقتصاد ایران بهگونهای است که با معیارهای هیچکدام از مکاتب کینزی یا کلاسیک و نئوکلاسیک و… همخوانی ندارد. مثلاً بزرگی حجم دولت در اقتصاد ایران، مداخلات بیش از حد در اقتصاد، تعیین دستوری قیمت در بازار پول ، خودرو یا بازارهای دیگر، ایجاد عدم تعادلها بهدنبال دخالت اولیه و قبلی در اقتصاد، ایجاد فضای غیررقابتی و از بین بردن رقابت در اقتصاد، حمایت طولانی مدت از صنایعی مانند خودرو، مداخله در بازار ارز (مثلاً ارز 4200 تومانی)، توزیع رانت و…. نشانگر این است که لزوماً نظام اقتصاد آزاد بر اقتصاد ایران حاکم نبوده و نیست.
حذف کامل یا محدودیت شدید در روابط اقتصادی با سایر کشورها چه تبعاتی به همراه دارد؟
بیتردید هر کشوری در چارچوب مرزهای ملی خود برای حداکثر کردن منافع، به تولید کالاها و خدماتی میپردازد که درتولید آنها دارای «مزیت نسبی» است ودر این راستا مازاد تولیدات خود را به کشورهایی که دراین زمینه فاقد مزیت نسبی هستند صادر میکند. در واقع حداکثر کردن منافع با مبادله این مزیتها میسر میشود. بنابراین محدودیت در مبادله اقتصادی با جهان به کاهش منافع اقتصادی و عدم رونق تولید و بهرهوری اقتصادی منجر میشود. از سوی دیگر افزایش سطح مبادلات اقتصادی با جهان، تابعی از روابط سیاسی فرهنگی مطلوب با جهان است وبدون روابط حسنه با کشورهای همجوار و سایر مناطق دنیا روابط اقتصادی جدی میسر نیست. نبود مبادله اقتصادی براساس مزیتها حتی در صورت رونق تولید نمیتواند منافع اقتصادی کشور را حداکثر کند و در میان مدت کشور را به ورطه توسعه نیافتگی خواهد انداخت.
آیا تکیه به توان داخل و اقتصاد مقاومتی به معنای نادیده گرفتن روابط خارجی است؟
در هر کشوربرای رونق اقتصادی، باید تمام عوامل تولید را به اشتغال کامل نزدیک کرد، اما در زمینههایی که کشور را به حداکثر کردن بازده اقتصادی برساند. در فقدان روابط خارجی حسنه با جهان، حتی در صورت مدیریت صحیح بنگاههای اقتصادی، کشوربه تخصیص بهینه منابع دست نخواهد یافت واجباراً عوامل تولید، برای تولید برخی ضروریات که در شرایط عادی به قیمت ارزانتری قابل دسترسی است اختصاص خواهد یافت. بنابراین عوامل تولید بهسمتی هدایت میشود که کشور در آن زمینه، مزیت نسبی ندارد، لذا هزینه تمام شده تولید در این حالت بشدت افزایش خواهد یافت. روابط متقابل حسنه با جهان زمینه تخصیص بهینه منابع و انتفاع حداکثر در مبادله و تجارت را افزایش میدهد و هزینههای غیر ضروری انزوای اقتصادی را به صفر نزدیک خواهد کرد.
در جهان چه نمونهها و مصداقهایی از کشورهایی که بدون ارتباط با خارج موفق به اداره اقتصاد شدهاند سراغ دارید؟
صرف اداره اقتصاد، با دستیابی به اقتصاد توسعه یافته در تراز مطلوب جهانی تفاوت بسیار دارد. میتوان اقتصاد بسته را به قیمت فقرعمومی با شیوههایی که حکمرانان بیشتر از اقتصاددانان به آن آگاهی دارند اداره کرد، ولی با این روشها، فقرعمومی نسبت به بقیه کشورهای جهان که دارای ارتباطات معقول با بقیه دنیا هستند کاهش نمییابد. تقریباً کشوری را نمیتوان سراغ گرفت که هم بیارتباط با جهان باشد و هم اقتصادی توسعه یافته داشته باشد، پارادوکس بیارتباطی اقتصادی با جهان و توسعه اقتصادی هرگز اتفاق نیفتاده است و تقریباً هیچ تئوری اقتصادی هم وجود ندارد که توسعه اقتصادی را در شرایط تحریم و بسته بودن اقتصادی توضیح داده باشد.
مهمترین مشکلاتی که امروزه اقتصاد ایران از آن رنج میبرد چیست؟
مهمترین مشکلات اقتصادی کشور را میتوان تورم، بیکاری، سطح نازل درآمد سرانه، اختلاف فاحش طبقاتی و آسیب اجتماعی ناشی ازنا برابریهای اقتصادی، فساد سازمان یافته در سطوح بالای مدیریتی، بهرهوری بسیار پایین اقتصاد بهدلیل عدم شایسته سالاری و وجود خویشاوندسالاری و اقتصاد غارتی و رفاقتی، وجود تعارض منافع شدید در مدیران ارشد، نمایندگان مجلس و حتی دولت! دانست که عمدتاً معلول راهبردهای حکمرانی نامناسب وعوامل غیر اقتصادی تأثیرگذار براقتصاد ایران هستند که درنامه 25 اقتصاددان به بسیاری از آنها اشاره شده است.
منبع :اقتصاد آنلاین