پول هر کیلوگرم خاویار به اندازه ٣٠ بشکه نفت!


آسمان خاکستری و دلگیر است و خزر آرام و بی‌صدا روی موج‌های لرزان و کوچک می‌لغزد. کاپشن رنگ‌ورو رفته موسی الرضا پر از فلس‌های ماهی و رد لکه‌های سفید است. سوز می‌آید و آب از زانوهای لاغرش رد شده و شلوار خیس را به ران‌هایش چسبانده است.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شهروند، تور خاکستری را جمع می‌کند و به سختی تا ساحل می‌آورد. دست‌های سرخ و سرمازده‌اش را «ها» می‌کند و یک بند غر می‌زند: «صیادی دیگر نان ندارد. هرکسی از راه می‌رسد تور برمی‌دارد و به جان دریا می‌افتد… دریا دیگر جان‌ندارد. پر از فاضلاب است، پر از سم کشاورزی و نفت است و گردن کلفت‌ها غارتش کرده‌اند.»

کمی آن‌طرف‌تر اسفندیار با چشم‌های گود افتاده و صورت استخوانی زیر آفتاب بی‌رمق قوز کرده و نشسته است. او ١٠ روز روی دریا بوده و فقط ٩ کیلوگرم ماهی کیلکا به تورش افتاده‌اند. کیلکا و کپور تقریبا نایاب شده‌اند و اسفندیار می‌پرسد که با ٢٧کیلوگرم ماهی کیلکا خرج یک ماه زن و بچه درمی‌آید؟

ماهیگیر پیری که جلیقه قهوه‌ای پود انداخته‌ای به تن دارد، روزگاری را به یاد می‌آورد که ساحل چمخاله زیر صدف‌های دوکفه‌ای گم می‌شد و بازتاب نور آفتاب از پوسته مرمری صدف‌ها چشم را می‌زد. اما حالا صدف‌های خزر بیشترشان در آب‌های آلوده به سم و فاضلاب و نفت مرده‌اند، صدف‌ها و ماهی‌های کفال و کپور و کیلکا و خاویار و نان درآوردن از سفره خزر سخت و طاقت‌فرسا شده است. خزری که الماس خاویار جهان بود و از فسیل‌های زنده‌اش چند برابر نفت پول درمی‌آورد. از تاس ماهی‌های خاویاری که قدمت‌شان به دایناسورها می‌رسد و حالا در گرداب سمی کاسپین و تهاجم قاچاقچی‌ها به سرنوشت اجدادشان نزدیک و نزدیک‌تر می‌شوند.

خزر تمام شد

۶٠ رودخانه، مزارع سمی گیلان، مازندران و گلستان را می‌شوید و به دریای بسته خزر می‌ریزد. اعضای هیأت علمی سازمان تحقیقات گیاه‌پزشکی ایران گزارش داده‌اند که مازندران به تنهایی ٧٠‌درصد سموم کشاورزی ایران را مصرف می‌کند و پسابش را به خزر می‌ریزد. هوشنگ برادرزن موسی‌الرضا روی شالیزار مردم کارگری می‌کند و دل پری از سم‌های بی‌خاصیت چینی دارد که هم مصرف کشاورزها را بالا برده است و هم خرج و مخارج شان را. هوشنگ سیگار بهمن کوچک را به کام می‌گیرد و می‌گوید «تحریم که باشی سم خوب خارجی گیرت نمی‌آید و مجبوری سم آشغال چینی بخری و هی سم بزنی و هی سم بزنی از ترس اینکه آفت سرمایه‌ات را نابود کند.» حرفش را به سرعت پس می‌گیرد و ادامه می‌دهد: «تحریم هم نباشی تاجران سم بیشترشان کلاهبردارند و سم‌های به‌دردنخور و قلابی زیادی به کشاورزها قالب می‌کنند.» اسفندیار دست راستش را به سمت دریا می‌گیرد و می‌گوید خزر دریا نیست که سم را رد کند. حوضچه است.‌ سال‌به‌سال آبش سمی‌تر می‌شود و ماهی‌های بیشتری می‌میرد. زمانی که اسفندیار سی‌وپنج ساله بچه بود، با پدرش به دریا می‌رفت و فقط یکی- دو مایل از ساحل دور می‌شدند تا با تورهای سنگین و دست پر برگردند، اما حالا او ١٠ مایل از ساحل دور می‌شود و آخرش با تورهای سبک و کم‌جان برمی‌گردد.

روح‌الله یزدان‌نژاد، مدیرعامل اتحادیه سراسری صیادان تعداد ماهیگیران خزر را نزدیک به ١٠‌هزار نفر تخمین می‌زند و معتقد است ماهیگیران شمالی اوضاع‌شان از ماهیگیران آب‌های جنوب بدتر و بغرنج‌تر است. یزدان‌نژاد بی‌حوصله‌تر از آن است که درباره ذخایر صید و حال‌وروز صیادها حرف‌های زیادی به زبان آورد. خیلی خلاصه می‌گوید خزر دیگر مرد. خزر تمام شد…

اسم خاویار که می‌آید، آه از نهاد ماهیگیرها بلند می‌شود. سازمان شیلات پارسال بهای یک کیلوگرم خاویار وحشی را در بازارهای جهان  ١۵٠٠ تا ١٧٠٠ یورو برآورد کرده بود. ماشین‌حساب را که دربیاوری و با یوروی ١۴‌هزار تومانی این روزها حساب کنی، چیزی نزدیک به ٢۴‌میلیون تومان می‌شود. یک بشکه نفت اوپک این روزها ۶٧ دلار قیمت خورده است که با دلار ١٢‌هزار تومانی نزدیک به ٨٠۴‌هزار تومان می‌شود. در حقیقت یک کیلوگرم خاویار وحشی خزر به اندازه ٣٠ بشکه نفت ارزش دارد. نفتی که حالا تحریم است و با این قیمت‌ها فروش نمی‌رود. آن از بازار نفت و این از خاویار که … به قول موسی‌الرضا حرفش را نزنیم بهتر است. مریم فلاحی، رئیس موسسه بین‌المللی تحقیقات تاس ماهیان خزر می‌گوید که ٩٠‌درصد ماهیان خاویاری خزر ازبین‌رفته‌اند و معلوم نیست ۵‌میلیون ماهی باقی‌مانده تا چه زمانی دوام بیاورند؟ آنها چند وقت پیش برای بچه‌گیری از ماهی‌های خاویار تور پهن کرده بودند و از تمام ایستگاه‌های بندر ترکمن فقط یک ماهی خاویاری به دام افتاده بود.

اتفاقی که او و همکارانش غم‌انگیز توصیف می‌کنند و امیدی ندارند که در بلندمدت حتی بشود از خاویار پرورشی پولی درآورد. فلاحی و دامپزشکان موسسه، ماهی‌های درشت هیکل خاویار را در استخرهای پژوهشی‌شان سزارین کرده‌اند. آنها می‌گویند راهی پیدا کرده‌اند که بدون کشتن ماهی‌ها خاویارشان را برداشت کنند و خودشان را به دریا برگردانند. با این حال قاچاقچی‌ها از این وسواس‌ها و سرمایه‌گذاری‌های تحقیقاتی چیزی حالی‌شان نمی‌شود.

قاچاقچی‌ها مستأجر ویلاهای نقلی

مازیار با موتور هوندای ١٢۵ گاز می‌دهد به سمت مجتمع سالارتا، «ویلاهای نقلی» را نشان بدهد. ویلاهای ۵٠- ۴٠ متری که محلی‌ها می‌گویند جولانگاه قاچاقچیان خاویار است. فصل صید ویلاها خالی از مسافرند و سرایدارها ویلا را به قاچاقچیان خاویار اجاره می‌دهند. بیشتر قایق‌هایی که قاچاقچیان به دریا می‌اندازند، قایق‌های تفریحی هستند و تورهای قاچاقچیان خاویار تورهای کوچکی است. ماهیگیرها می‌گویند قاچاقچی‌ها گاهی آن‌قدر ناشی هستند که در آب‌های سبز تور خاکستری می‌اندازند و بعد توضیح می‌دهند که هر عمق دریا رنگی دارد و تور ماهیگیری باید همرنگ همان آب‌ها باشد تا ماهی دچار خطای دید شود و به دام بیفتد. سن بلوغ ماهی‌های خاویاری ١٠ تا ١٢‌سال است و ماهی‌های درشت پیکر گاهی ۵٠ تا ١٠٠ کیلوگرم وزن دارند، اما صید ناشیانه قاچاقچیان، گاهی بچه‌ماهی‌های خاویاری را تلف می‌کند و اگر ماهی‌های بالغ به پست‌شان بخورد، ماهی‌ها را به ساحل می‌آورند و به سردسته باندشان تحویل می‌دهند. ماهی‌های خاویاری بیشتر در آب‌های مازندران هستند، اما قاچاقچی‌های گیلان هم می‌دانند که باید تورشان را در آب‌های حسن کیاده، چمخاله و بندر امام پهن کنند.

«قاچاقچی‌ها خودشان الک و نمک دارند و ماهی‌های خاویار را زیرزمینی قوطی می‌زنند.» این جمله‌ها را مازیار می‌گوید و انگشت اشاره‌اش را به سمت شرق می‌گیرد و ادامه می‌دهد: «بازارش هم همانجاست. خاویار را به بازار محلی می‌برند و کیلویی١٢-١٠میلیون تومان می‌فروشند. هرکیلوگرم گوشت ماهی هم ۴٠‌هزار تومان است و ماهی بالغ ۵٠ کیلویی، ٢‌میلیون تومان هم بابت گوشتش نصیب قاچاقچی‌ها می‌کند.»

بومی‌ها می‌گویند که ماهی‌های قاچاقچیان را خیلی راحت می‌توانند تشخیص بدهند. آنها ماهی‌های بدون فلس و با پوست‌های‌ آش‌ولاش هستند که به تور صیادان غیرحرفه‌ای افتاده‌اند، اما ماهی صیادان حرفه‌ای براق و سالم و تازه‌اند.

گشت‌های حفاظت ‌سال‌به‌سال آب می‌روند

قاچاقچی‌های خاویار ترس زیادی از درگیری روی دریا ندارند. نه اینکه آنها مسلح باشند، گشت‌های حفاظتی دریا ‌سال‌به‌سال آب‌می‌روند و البته اگر هم پیش بیاید و کار به درگیری بکشد، قاچاقچی‌ها با پرتاب سنگ و تکه‌های شیشه مقابل گشت‌های حفاظتی از خودشان دفاع می‌کنند. محلی‌ها می‌گویند قاچاقچی‌های خاویار معمولا کارگران فقیری هستند که در فصل صید که شمال کم‌مسافر است، بیکار مانده‌اند.

روح‌الله یزدان‌نژاد، رئیس اتحادیه سراسری صیادان می‌گوید گاردهای دریایی بیشترشان سن بالا بودند و بازنشسته شده‌اند، حالا مدت‌هاست نیروی جایگزین‌شان به دریا نیامده است. به عقیده سرهنگ اکبر شاولی‌پور، فرمانده یگان حفاظت شیلات برای حفاظت آب‌های شمال و جنوب حداقل هزار نیرو لازم است، اما شیلات فقط ٣٠٠ نیرو برای حفاظت از دریا دارد که البته بیشترشان هم نیروهایی هستند که به‌زودی بازنشسته می‌شوند. دولت تأکید دارد که بدنه‌اش را بزرگ نکند، به همین دلیل از سال٩٣ که سرهنگ به سازمان امور اداری و استخدامی درخواست داده، هنوز نیروی جدیدی به دریا اعزام نشده است.

۶٠ رودخانه، مزارع سمی گیلان، مازندران و گلستان را می‌شوید و به دریای بسته خزر می‌ریزد. اعضای هیأت علمی سازمان تحقیقات گیاه‌پزشکی ایران گزارش داده‌اند که مازندران به تنهایی ٧٠‌درصد سموم کشاورزی ایران را مصرف می‌کند و پسابش را به خزر می‌ریزد. هوشنگ برادرزن موسی‌الرضا روی شالیزار مردم کارگری می‌کند و دل پری از سم‌های بی‌خاصیت چینی دارد که هم مصرف کشاورزها را بالا برده است و هم خرج و مخارج شان را.

منبع :اقتصاد آنلاین