مسجدجامعی: روابط ما با ترکیه، بر مسلمانان و ترک زبان های جهان تاثیر گذار است جدیترین همسایۀ ما ؛ در بیان مواضع محتاط باشیم!
یک کارشناس ارشد مسائل بین الملل به خبرآنلاین گفت: با توجه به اینکه ترکیه به اندازه کافی منتقد دارد، دیگر ضرورتی ندارد که ما نیز مواضعمان را با لحنی انتقادی بیان کنیم، خصوصاً که در مقایسه با سایر منتقدانی که در عرصه بینالمللی و منطقهای وجود دارند، سخن ما چندان مسموع نخواهد بود.
زهره نوروزپور: کمتر از یک ماه است که ترکیه به شمال سوریه حمله نظامی کرد.با وجود توافق آتش بس همچنان موضع گیری کشورها و اقدام ترکیه صدر اخبار است.تا جایی که رجب طیب اردوغان رئیس جمهور این کشور از تهران نیز اعلام نارضایتی کرد و گفت حرف های عجیبی از تهران می شنویم. در همین باره دکتر محمد مسجدجامعی سفیر اسبق کشورمان در مراکش و واتیکان در گفتگو با خبرآنلاین گفت: «ترکیه جدیترین همسایه ماست، زیرا واقعیت دولت-ملت آن به خوبی شکل گرفته است؛ خواهان چندجانبهگرایی است؛ یکی از مستقلترین کشورهای منطقه ما در تصمیمگیری است؛ اقتصاد آن مکمل اقتصاد ماست؛ و در زمینه مدیریت اجتماعی-دینی تاحدودی شبیه هستیم. ما با دخالت نظامی اخیر ترکیه در سوریه مخالفیم، اما باید در «بیان» مواضع خود ملاحظات فراوانی را مراعات نماییم. ترکیۀ امروز تحت انتقاد شدید و فشار غربیها قرار دارد و ضرورتی نیست که ما نیز سخنان حساسیت برانگیزی بگوئیم.»
مشروح این گفتگو را در ادامه می خوانیم:
اخیراً ارتش ترکیه وارد شمال سوریه شد و علیه کردهای سوریه که از نگاه آنکارا تهدیدی امنیتی به شمار میآیند، عملیات انجام داد. جامعه جهانی تقریباً به اتفاق این عملیات را محکوم کرد. وزارت خارجه ایران نیز نگرانی خود را به گونهای اعلام داشت. البته اردوغان در سیام مهرماه و پیش از سفر به سوچی برای دیدار با پوتین، در یک نشست خبری با اشاره به «صداهایی خارج از دولت ایران»، اظهار داشت که «از ایران صداهای ناهنجاری به گوش میرسد.» و اینکه رئیسجمهور ایران میباید «این صداها را ساکت میکرد.» و اینکه «این صداها، من و همکارانم را ناراحت میکند.» و باز اینکه «اظهارات آنان را در این زمینه محکوم میکنم.» و اینکه اکنون تداوم روند توافقنامه سوچی (بین ایران و روسیه و ترکیه) مشکل خواهد شد. اردوغان همچنین مواضع ترکیه در قبال برنامه هستهای ایران را به نوعی به رخ کشید و از ناسپاسی طرف خود گله کرد. لطفاً تحلیل خود را از این قضایا بیان فرمایید.
به طور طبیعی، موضع ما حمایت از تمامیت ارضی همه کشورهای منطقه و مخالفت با دخالت خارجی در امور داخلی دیگران است، به ویژه اگر این دخالت نظامی باشد. اصولاً ما نمیتوانیم چنین اموری را بپذیریم. مضافاً که این به نفع منطقه نیست. خدشه در تمامیت ارضی کشورها، منطقه را در ناآرامی و خون غرق خواهد کرد. بنابراین، ما با دخالت نظامی ترکیه در سوریه مخالفیم؛ اما نکته این است که ما در «بیان» موضع خود بر حسب شرایط، میباید ملاحظات فراوانی را مراعات نماییم.
اجازه بدهید کمی بیپرده بپرسم! چگونه است که ما خود در سوریه حضوری فعال داریم و گاهی دشمنان خود را که در آنجا پناه گرفتهاند سرکوب میکنیم، اما چنین اقدامی را از ترکیه نمیپذیریم؟
حتماً میدانید که اگرچه هماکنون روابط برخی از کشورها با سوریه یا کاملاً قطع است و یا متشنّج؛ اما بسیاری از کشورها و از همه مهمتر خود سازمان ملل، با توجه به ضوابط و قواعد مربوط به روابط بینالملل، کماکان دولت کنونی سوریه را به عنوان «رژیم مشروع» به رسمیت میشناسند. پس این کشور در مجامع بینالمللی دارای حکومتی مشروع است. از سوی دیگر، ما در سوریه «دخالت نظامی» نکردهایم و حتی «حضور نظامی» به معنای واقعی کلمه نداریم و حضورمان عمدتاً جنبه مستشاری دارد و حتی همین حضورِ عمدتاً مستشاری نیز بر اساس درخواست حکومت سوریه و در چارچوب پیمان امنیتی خیلی قدیمی ما با سوریها بوده است. اما ترکیه به رغم ابراز مخالفت کامل و آشکار دولت قانونی سوریه، در این کشور «دخالت نظامی» واقعی انجام داده است. پس تفاوتِ بسیار بزرگی در این میان وجود دارد و این دو اصلاً قابل مقایسه نیست.
با این همه، باید مطالب مهمی را در مورد ترکیه یادآوری نمایم. نکته این است که به واقع ترکیه جدیترین همسایه ماست و این «جدیترین همسایه بودن» دلایلی دارد؛
اول اینکه ترکیه به شکلی کاملاً طبیعی و به معنای واقعی کلمه، یک «کشور» است؛ یعنی همه مقوّمات کشور بودن را داراست و دولت-ملت آن شکل گرفته و دولت کنونی آن نماینده بخش بسیار بزرگی از جامعه این کشور است و مهمتر اینکه کاملاً به عکس همسایگان جنوبی ما، تصمیماتی که در این کشور اتخاذ میشود، شخصی و خلقالساعه نیست، که این خود به دلیل تفکیک قوا و وجود نهادها و مؤسسات گوناگون و مستقل است و نیز وجود ارتش و نهادهای امنیتی ریشهدار و احزاب و گروههای مختلف اجتماعیِ موافق و مخالف و نیز به دلیل وجود مردمی که افکار عمومی مشخصی دارند که در مطبوعات و رسانهها انعکاس مییابد و جهتدهی میکند. بسیاری از همسایگان ما این ویژگیها را ندارند و به معنای واقعی کلمه «کشور» نیستند، بلکه صرفاً سرزمینی هستند با مرزهایی مشخص و یک پرچم و مثلاً یک نفر حاکم. در مورد این کشورها ما با یک نفر و یا یک خانواده مواجه هستیم و نه با کلیّت یک کشور، و لذا رابطه ذاتاً شکننده است.
دلیل دوم که به ویژه در دوران کنونی اهمیت دارد، این است که ترکیه کمابیش مانند روسیه و چین و حتی هند و افریقای جنوبی عملاً خواهان چندجانبهگرایی است و چنین تفکراتی دارد و البته در این زمینه دارای ظرفیتهای لازم نیز هست و میتواند این ایده را پیگیری و تا اندازهای عملی نماید. کشورهای کوچک چنین ظرفیتی ندارند، اما ترکیه اینگونه است و از این نظر نوعی همفکری طبیعی با ما دارد.
دلیل سوم که به دلیل قبلی نزدیک است، اینکه به رغم حرفهایی که احیاناً بعضیها میزنند، ترکیه در میان کشورهای منطقه پهناور ما، یکی از مستقلترین کشورها در تصمیمسازی و تصمیمگیری است. این استقلال عمل در مواردی که ما تحت فشار اقتصادی و یا غیراقتصادیِ امریکاییها و یا احیاناً بقیه غربیها قرار میگیریم، برای ما گریزگاهی به شمار میآید.
مثلاً در زمینه تحریم اقتصادی ایران، ترکها بدان گونه که بسیاری از دیگر کشورها مطیع دستورات امریکا هستند، با او همراهی نمیکنند و این کمک بزرگی است، اگرچه آنها هم سود میبرند و شاید به مراتب بیش از خود ما.
دلیل چهارم اینکه اقتصاد و صنایع ایران و ترکیه در بخشهای متعدد مکمل یکدیگرند. در این زمینه و در مقایسه با بقیه همسایگان ما، ترکیه یکی از بهترینها است. مضافاً که ترکیه ظرفیت اقتصادی بالایی دارد و عضور گروه 20 (بیست اقتصاد برتر دنیا) است و بر پایه تولید ناخالص داخلی، هفدهمین اقتصاد بزرگ دنیا به شمار میآید.
دلیل پنجم اینکه ترکیۀ امروز با توجه به گرایشهای اسلامی موجود در این کشور، در زمینه مدیریت اجتماعی-دینی به نوعی به ما شبیه است و حداقل این است که در این زمینه با ما تعارضی ندارد. جامعۀ ترکیه مایل است که با رعایت اصول و مبانی دینی مدیریت شود.
ولی بسیاری از ایرانیها ترکیه را به عنوان کشور و جامعهای کاملاً سکولار میشناسند که تا چندی پیش حتی حجاب هم در بعضی از فضاهای آن ممنوع بود.
ترکیۀ جدید را میگویم. در ترکیۀ امروز دیگر حجاب در هیچ جا ممنوع نیست. حتی قضیه برعکس شده است؛ یعنی مردم به دینداری تشویق میشوند و کسانی که از قدیم متدین بودند و قبلاً در تنگنا قرار داشتند، امروزه احساس امنیت و سربلندی میکنند. در گذشته، برخی افراد صرفاً برای اینکه بتوانند حضور اجتماعی داشته باشند، تسلیم شرایط جامعه شده بودند و ضوابط شرعی را رعایت نمیکردند، اما قلباً از این رفتار خود ناخشنود بودند. اما امروزه دیگر اینگونه نیست و آن محدودیتهایی که منجر به تظاهرات غیردینی چنین افرادی میشد، عملاً از میان رفته است و لذا نوع رفتار و مدیریت گروه بزرگی از این جامعه عملاً در چارچوبی دینمدارانه قرار گرفته است.
و اما دلیل ششم اینکه رابطه متوازن ما با ترکیه بر روابط ما با گروههای مسلمان هوادار این کشور، مانند اخوانیها در سراسر جهان، و همچنین بر روابط ما با ترکزبانهایی که در سراسر جهان نسبت به ترکیه گرایش و سمپاتی دارند، تأثیر مثبت میگذارد و دستکم مانع تشنّج در روابط ما با آنها میشود. اگر رابطه ما با ترکیه تیره شود، روابط ما با اینها نیزتحت تأثیر قرار خواهد گرفت.
دلیل بعدی که همان دلیل پیشین اما از زاویهای دیگر است، به شخص اردوغان مربوط میشود که درصد بزرگی از مردم ترکیه به او متمایلاند. او برای طرفدارانش حالت «کاریزماتیک» دارد و بسیار محبوب است. از سوی دیگر، واقعیت این است که این فرد و این کشور برای بخشهایی از جامعه ایران نیز مطلوب و محبوب و دارای نوعی جاذبه هستند. اینکه کشوری با مختصات ترکیۀ امروز و فردی با مشخصات رئیسجمهور کنونیاش، اردوغان، مورد علاقه گروههایی در جامعه ما باشد، در شرایط کنونی عملاً به ثبات اجتماعی-دینی ما کمک میکند.
محبوبیت شخص اردوغان به چه دلیل است؟ و اینکه گروههایی از جامعه ما به او و کشورش علاقمند باشند، چگونه به ثبات اجتماعی-دینی ما کمک میکند؟
محبوبیت اردوغان عموماً به دلیل توسعهای است که وی در طی نزدیک به دو دهه اخیر در ترکیه ایجاد کرده است. از سوی دیگر، هواخواهان او نوعاً کسانی هستند که شخصیت اردوغان و افکارش برای آنها الهامبخش است؛ توضیح اینکه در حال حاضر جامعه ترکیه یک رویکرد اسلامی قوی دارد و برای چنین جامعهای، کسی دارای جاذبه شخصیتی و «کاریزماتیک» است که متدین و ملتزم باشد. میدانید که اردوغان شخصاً فرد ملتزمی است اعضای خانوادهاش نیز محجبه هستند.
و اما در پاسخ به سؤال دوم، همین که اردوغان به عنوان یک مسلمان متعهد، مورد علاقه بخشی از جامعه ماست، باعث میشود که این بخش از جامعه با مدیریت دینیِ کشورِ خودش که دارای نظامی اسلامی است، احساس تعارض نکند. برای اینکه این نکته واضحتر بشود، باید خلاف آن را تصور کنید. به فرض اگر به جای اردوغان یک فرد کاملاً لائیک و بلکه لائیک افراطی همچون «بلنت اجویت» سر کار میبود و در عین حال برای آن بخش از جامعه ما به همین اندازه مطلوب و کاریزماتیک میبود، این به طور طبیعی مشکلاتی ایجاد میکرد و آنها عملاً با اسلامیّتِ مورد تأکید نظام و کشور در تعارض قرار میگرفتند و مطمئناً ثبات اجتماعی ما آسیب میدید.
البته در ترکیه نیز گروههایی وجود دارند که عموماً نسبت به ایران گرایش دارند و اگر تنشی بین ما و ترکیه ایجاد شود، به طور طبیعی در جامعه ترکیه نیز نوعی مشکل و انشقاق اجتماعی به وجود خواهد آمد، و لذا به نفع خود ترکیه نیز هست که رابطه خوبی با ایران داشته باشد.
نتیجهای که میخواهید از این بحث و مهم بودن رابطه دوجانبه ما با ترکیه بگیرید چیست و چه ارتباطی به عملیات اخیر این کشور در سوریه دارد؟
رویهمرفته و به همه دلایلی که ترکیه را مهمترین و جدیترین همسایه ما ساخته است، ما باید همواره حفظ رابطه متوازن را با این کشور مد نظر داشته باشیم و به علاوه، این اراده خویش را نیز به آنان تفهیم نماییم تا آنان نیز رابطه دوجانبهشان را با ما در بخشهای مختلف، اعم از سیاسی و امنیتی و تجاری و اقتصادی و رسانهای و اجتماعی و غیره، بر همین اساس تنظیم نمایند.
مسئله کردها مسئلهای بسیار پیچیده است. واقعیت این است که در بین اقلیتهای گوناگون و بسیار پرتنوّع منطقه وسیع ما، میتوان گفت که کردها در نزد غربیها محبوبترین و شناختهشدهترین هستند. حتی در نزد روسها نیز همین گونهاند و حتی شورویها و اروپای شرقی همیشه رابطه خوب و بلکه فعالی با آنها داشتند.
به هر صورت، به ویژه غربیها نسبت به مسئله کردها حساسند و واکنش نشان میدهند و همیشه چنین بوده است. بهترین نمونه مواضع منتقدانه مقامات و نیز رسانهها و مطبوعات آمریکایی، و نیز اروپایی، در قبال سیاست ترامپ بود که نیروهای آمریکایی را از سوریه خارج کرد.
از سوی دیگر، ترکیه در سه چهار سال اخیر تحولات زیادی را از سر گذرانیده و وضعیت کاملاً متفاوتی یافته است و نگاه غربیها به او دیگر همچون گذشته نیست. از کودتای نافرجام 2016 گرفته تا برگزاری همهپرسی بحثبرانگیز 2017 برای تغییر قانون اساسی و تا سخنان تند و انتقادآمیزی که اردوغان در خطاب به اروپاییها و به خصوص آلمانها و احیاناً در زمینه ناتو و نیز الحاق به اتحادیه اروپا داشت.
ترکیۀ امروز دیگر آن ترکیهای نیست که نیکسون (رئیسجمهور امریکا) در کتاب خود، «فرصت را از دست ندهیم» آن را یک کشور مسلمان متعادل و قابل همکاری میدانست و او را به سایر کشورهای مسلمان ترجیح میداد. و دیگر آن ترکیهای نیست که شرقشناس بسیار بانفوذ امریکایی در حوزههای دیپلماتیک، برنارد لوییس، آن را کشوری مطلوب میدانست و همیشه از آن حمایت میکرد و از مدافعان بزرگ لائیسیسم ترکی بود.
به طور کلی، تلقی امروزین غربیها از ترکیه با آن تلقی سنتی مربوط به حدود بیست سال پیش، کاملاً متفاوت است. امروزه ترکیه کاملاً مورد انتقاد غربیها و بلکه تحت فشار آنهاست و با این اقدامی هم اخیراً علیه کردهای سوریه انجام داد، اروپاییها که منتظر فرصتی بودند تا از او انتقاد کنند، حسابی عقده دل خالی کردند.
خلاصه کلام اینکه با توجه به تمامی مطالبی که گفته شد، گرچه ما به طور اصولی مخالف اقدام اخیر ترکیه هستیم؛ اما با توجه به اینکه ترکیه به اندازه کافی منتقد دارد، دیگر ضرورتی ندارد که ما نیز مواضعمان را با لحنی انتقادی بیان کنیم، خصوصاً که در مقایسه با سایر منتقدانی که در عرصه بینالمللی و منطقهای وجود دارند، سخن ما چندان مسموع نخواهد بود. اگر منظور ما این است که با داشتن لحن انتقادی، موجب تجدیدنظر ترکیه در سیاستش بشویم و یا جلوی توسعهطلبیاش را بگیریم، خوب، دیگران دارند همین کار را و به مراتب تأثیرگذارتر از ما انجام میدهند است. پس دیگر لزومی ندارد که ما رابطهمان را تحتالشعاع سخنانمان قرار دهیم و مواضعی اتخاذ کنیم که عملاً هیچ ثمری ندارد و صرفاً موجب نوعی ناراحتی و گلهمندی و یا احیاناً خصومت میشود.
منبع :خبر آنلاین